🌸 دانلود فیلم Aguirre, the Wrath of God 1972 (آگیره، خشم پروردگار)

آگیره، خشم پروردگار 1972 (به انگلیسی: Aguirre, the Wrath of God) یک فیلم ماجراجویانه و محصول 1972 کشور آلمان, مکزیک, پرو, بوده و شما میتوانید برای دانلود فیلم آگیره، خشم پروردگار 1972 دوبله فارسی روی لینک هایی که برای دانلود در صفحه می بینید اقدام کنید. داستان فیلم به این صورت هست که قرن شانزدهم میلادی. مردی روانی و بی رحم بنام «آگیره» گروهی از اسپانیایی ها را برای پیدا کردن شهر الدرادو رهبری می کند تا به طلا و ثروت دست یابد....

این فیلم به کارگردانی Werner Herzog, ساخته شده‌ است. برای دانلود مستقیم آگیره، خشم پروردگار 1972 یا دانلود دوبله فارسی فیلم Aguirre, the Wrath of God 1972 تنها کافیست کیفیت فیلم مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه دانلود را بزنید. فیلم ‌نامه این فیلم را Klaus Kinski, Helena Rojo, Del Negro, Ruy Guerra, Peter Berling, Cecilia Rivera, Daniel Ades, Edward Roland, Alexandra Cheves, Armando Polanah, نوشته ‌اند. همچنین اگر قصد دانلود آگیره، خشم پروردگار 1972 زیرنویس فارسی با کیفیت 480p را دارید روی کیفیت مورد نظر کلیک کنید.

بازیگران Klaus Kinski, Helena Rojo, Del Negro, Ruy Guerra, Peter Berling, Cecilia Rivera, Daniel Ades, Edward Roland, Alexandra Cheves, Armando Polanah, در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. نسخه های دیگری از این فیلم هم مانند دانلود فیلم سینمایی آگیره، خشم پروردگار 1972 دوبله فارسی در پینک فیلم موجود هستند و تنها کافیست بر روی گزینه دانلود فیلم آگیره، خشم پروردگار 1972 کلیک کنید. همچنین اگر قصد دانلود Aguirre, the Wrath of God 1972 720p را هم دارید پینک فیلم بهترین مکانی هست که میتوانید از آن برای دانلود فیلم استفاده نمایید.

رده سنی فیلم آگیره، خشم پروردگار 1972 Not Rated بوده و قبل از دانلود فیلم آگیره، خشم پروردگار 1972 باید گفت تماشای این فیلم برای افراد زیر Not Rated سال مناسب نیست! این فیلم در ژانرهای ماجراجویانه, درام, تاریخی, بوده و محصول کشور آلمان, مکزیک, پرو, هست. زبان اصلی فیلم آگیره، خشم پروردگار 1972 آلمانی, اسپانیایی, کوچهوا, بوده ولی ما در پینک فیلم دانلود فیلم آگیره، خشم پروردگار 1972 دوبله فارسی را هم برای شما امکان پذیر کردیم. اگر قصد دانلود فیلم Aguirre, the Wrath of God 1972 را دارید باید این را هم اضافه کنیم که امتیار IMDB فیلم آگیره، خشم پروردگار 1972 7.8/10 از 10 می باشد.

قرن شانزدهم میلادی. مردی روانی و بی رحم بنام «آگیره» گروهی از اسپانیایی ها را برای پیدا کردن شهر الدرادو رهبری می کند تا به طلا و ثروت دست یابد...
در سال 1560 «گونسالس پیسارو» (رپولس)، برادر فاتح بی رحم پرو، سرزمین اینکاها، در جنگل های انبوه به دنبال شهر افسانه ای ثروت و طلا، ال دورادو، می گردد. اما «دون پدرو» (گوئرا) که رهبر این گروه است خیلی زود به دست «آگیره» (کینسکی) جاه طلبی دیوانه، خلع می شود...
چند دهه پس از تخریب امپراتوری اینکا ، یک اکسپدیشن اسپانیایی کوههای پرو را ترک می کند و در جستجوی طلا و ثروت از رودخانه آمازون می رود. به زودی ، آنها با مشکلات زیادی روبرو می شوند و دون لوپ دی آگویر ، مرد بی رحمی که فقط به ثروت ها اهمیت می دهد ، رهبر آنها می شود. اما آیا تلاش وی آنها را به سمت "شهر طلایی" ، یا به تخریب خاصی سوق خواهد داد
داستان فیلم از شکل گیری گروه یان فلیمنگ در ۳۰ گروه تکاور است او برای شکل گیری گروه در انگلستان برای نیروهای پیشرو برای نخبگان تلاش میکند...
در قرن شانزدهم، دون لوپ دو آگویر بیرحم و دیوانه، یک اکسپدیشن اسپانیایی را در جستجوی الدورادو رهبری می کند...

جهت دانلود فیلم Aguirre, the Wrath of God 1972 (آگیره، خشم پروردگار) دوبله فارسی و با زیرنویس فارسی به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.

Aguirre, Rage of God من را از قطعه زیرین (یک خط گسترده از فاتحان که از دامنه های آمریکای جنوبی می گذرد) تا آخرین تصویر جذب کرد. شخصیت‌های مهم همگی در طول حرکت اولیه تحقق یافتند، هر کدام دارای ویژگی‌های غیرقابل انکار. این یکی از آن دقایقی بود که فکر می‌کنید قبل از اینکه شخصیت‌ها واقعاً شروع به انجام کاری کنند، چیزهایی در مورد آنها می‌دانید. من علاوه بر این متوجه شدم که آنها به یک سفر یک طرفه می رفتند.

این طرح به طور کلی مستقیم است، اما پیام های زیادی را منتقل می کند. گردهمایی فاتحان، تعهد اصلی را برای بالا بردن یک آبراه به دنبال الدورادو افسانه ای قطع می کند. روند آنها شامل تجربیات با سرخپوستان و دعواهای بین یکدیگر است. هرچه به سمت پایین‌تر جریان می‌روند، دسته بیشتر ناراحت می‌شوند.

شخصیت‌ها بسیار خلق شده‌اند. کلاوس کینسکی تصویری قابل ستایش از آگویر خود محور و احمقانه انجام می دهد. سرگرم کننده های مختلف همگی یک هنگ دوست داشتنی از جنگجویان را تشکیل می دهند که هنوز نمی توان به آنها متصل شد. جلوه‌های صوتی منصفانه هستند، اما آهنگ ملودیک عالی است. فیلمبرداری هم عالیه نماهای جنگل های استوایی و تبلیغات گمراه کننده فاتح (که به سرعت از بین می رود) جذابیتی است.

نقطه قوت اساسی فیلم این است که از نظر اینکه هم تجربه ای جذاب است غالب است. داستان و یک سفر فلسفی عمیق. هر یک از بخش‌ها برای سودمند بودن کافی است، با این حال آنها به عنوان یکی از آنها ترکیب می‌شوند تا تجربه قابل توجه‌تری را ایجاد کنند. تقلید مسخره آمیز (چند دقیقه خنده غیرقابل کنترل)، نمایش و فعالیت زیاد وجود دارد. در پایان، من بیش از حد راضی مانده بودم.

هرتزوگ به طور مؤثر نشان می دهد که در مرکز همه چیز فقط بی نظمی وجود دارد. در واقع، حتی در زیباترین و رنگارنگ ترین مناطق، بی نظمی و نابسامانی حاکم است. من فکر کردم که او به طور موثری کار کرده است که بدون مزاحمت این موضوع را در طول فیلم به تصویر می کشد، با فاجعه های مختلف برای تیم و وضعیت ویرانگر کل روند آنها. تفسیر معتدل او از این دوره تپه‌هایی از اصالت را به تصویر می‌افزاید و باعث می‌شود که بیشتر شبیه یک روایت باشد تا یک خلقت سازمان‌یافته واقعی. احساس می‌کردم مفهوم فوق‌العاده جذابی در رابطه با رفتار با بردگان هندی وجود دارد که امروزه بسیار قدرتمندتر است. هرتزوگ روشی را نشان داد که یک نفر می تواند تقریباً به اندازه یک حاکم معتبر باشد، اما وقتی شخص دیگری کنترل را به دست می گیرد، می تواند به یک برده ساده تبدیل شود. وضعیت مشابهی امروز در مورد مهاجرت اعمال می شود. کسی می تواند تقریباً به اندازه یک متخصص در یک کشور توسعه نیافته برجسته باشد، اما در صورتی که به اینجا نقل مکان کند بهترین کاری که می تواند پیدا کند این است که با کمترین دستمزد مجاز توسط قانون در یک Burger Lord کار کند. احساس می‌کردم که خود شخصیت‌ها احساس می‌کنند یک قطعه دور و خسته شده‌اند، با این حال معتقدم که سرمقاله‌ای فوق‌العاده درباره ماهیت یکتا و بیگانگی جامعه امروزی است. رویکردی به طور قابل توجهی بی تکلف تر برای نشان دادن آن نسبت به چیزی مانند تصادف، که به سادگی آن را در جمله اصلی به شما می اندازد. این انتقاد می‌تواند در مورد مخفی بودن و نبود اطلاعات افراد در دولت ما نیز اعمال شود. من احساس می‌کنم که انتخاب نامحدود و بی‌معنی برای انتخاب بزرگ‌ترین و مستحکم‌ترین مرد به عنوان رئیس جدید آن‌ها نیز می‌تواند به‌عنوان سرمقاله‌ای در مورد کاستی‌ها و ماهیت جسورانه دولت در نظر گرفته شود. به طور کلی، من آن را به عنوان یک اثر محکم می دیدم که مطمئناً مرا به دیدن هرتزوگ بیشتر سوق داد.

من می توانم آنهایی را درک کنم که حال و هوای آگیره، خشم پروردگار وحشتناک است بهتر از افرادی که آن را به عنوان یک هنرپیشه تحسین می کنند. در مورد خودم فکر می کنم این یکی یا دیگری نیست. نمی‌دانم چگونه می‌توان آگیره، خشم پروردگار را در میان بهترین فیلم‌های ساخته شده قرار داد یا به عنوان یک فیلم فوق‌العاده شگفت‌انگیز و عمیقاً خارق‌العاده به آن اشاره کرد (هر دو را شنیده‌ام). در واقع، فیلم آن‌ها را به نماهای پرهیجانی تبدیل می‌کند، به عنوان مثال، گروه‌بندی اولیه، جریان سنگین مه‌آلود که به مرکز می‌آید، ناآرامی‌های کینسکی درباره دوربین (به بهترین راسکل من مراجعه کنید)، و غیره. با این وجود، به جز کینسکی، بازیگری بر اساس دستورالعمل‌های امروزی ضعیف‌تر است و قدردانی از آن را برای تماشاگران معمولی امروزی سخت می‌کند.

همچنین، من فقط در پایان فیلم احساس نارضایتی کردم. احساس می‌کردم آگویر از «گوشت» اصیل کم می‌آورد. احساس نمی‌کنید که شخصیت‌ها خلق شده‌اند و واقعاً نمی‌بینید که میل آگویر به تدریج به دیوانگی تبدیل می‌شود، همانطور که مفسران مختلف توصیه می‌کنند. از ابتدا مثل این است که "خوب، این شخص (آگیره) دیوانه است..." و در مرکز فیلم این را تأیید می کند. هیچ چیز خیلی "آشفتگی" آنجا وجود ندارد. بدون پیچیدگی در فضای خالی.

بنابراین، برای کسی که به طور استثنایی حواسش به فیلم‌برداری نیست، برای کسی که از خود نمی‌پرسد «چطور این نماها را می‌گیرند؟»، برای یک فرد خشن و متزلزل خاموش شده با دوربین‌های نزدیک کثیف و ناپایدار خاموش می‌شود، و برای کسی که پس‌زمینه تاریخی هرتزوگ و کینزی را نمی‌داند، می‌توانم درک کنم که آنها چگونه آگیره، خشم پروردگار را به عنوان یک قطعه وحشتناک یا حتی غیرقابل تماشا نگاه می‌کنند. در مورد من، من تا حدودی از این چیزها قدردانی می کنم، این پرسش ها را مطرح می کنم و آن مجموعه از تجربیات را می دانم. در همین راستا، من فکر می کردم که آگیره، خشم پروردگار جذابی است، اما خیره کننده نیست.

یکی از فیلم های باورنکردنی؛ به ظاهر عالی هیچ‌کس به اندازه هرتزوگ از طبیعت فیلم نمی‌گیرد، و در اینجا با کار خودش به یک فرد منتقد تبدیل می‌شود که در شات ابتدایی خیره‌کننده ارائه می‌شود و بلافاصله شخصیت‌ها را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

ما کوهی را می‌بینیم که از ابر خیس شده است. به تدریج، ماهیتابه دوربین به پایین، پایین، پایین، و در جایی دورتر، رشدی از افراد به حرکت در می‌آیند که خطی کوچک در بیابان دنبال می‌کنند که به نظر می‌رسد حشرات زیرزمینی هستند. دوربین همچنان به سمت پایین حرکت می‌کند، و در حال حاضر افرادی را می‌بینیم که به‌تدریج به سمت جلوی لبه تلو تلو می‌خورند: بسیاری از اسپانیایی‌های عرق‌زده و مستهلک، که به سبک قرن شانزدهم می‌پوشند، و به تدریج مسیر خود را از میان توسعه‌های انبوه باز می‌کنند. امروزه این کار با دقت انجام می‌شود و نمی‌توان به آنچه در اینجا رخ می‌دهد دست یافت: اینکه این افراد بر چیزهای زیادی غلبه کرده‌اند، هیچ انتظار واقعی ندارند که پایان نزدیک است، و با هر دسته‌ای از یک قلمرو همچنان در انبوه ناپدید می‌شوند - - اسب‌سواری‌ها، حیوانات اهلی، توپ.

تصویر نمی‌تواند عدالت را در صحنه انجام دهد.

آگویر روان‌شناسی است که کمپین را بی‌پایان به پایین‌تر از جریان پیش می‌برد و به دنبال یک شهر طلا او دیگران را کنترل می کند، کسانی که از همه چیز خسته، هولناک و خسته هستند. در واقع، حتی با کاهش قلمرو خود، آگیره معلوم می شود که به طور کامل ساکن نیست تا زمانی که هیچ چیز با او نیست به جز یک خورشید انفجاری، احتمالاً بیماری روده، و یک توپ پر از میمون ها. اجرای کینسکی خارق‌العاده است: اکسپرسیونیستی، بزرگتر از حد معمول، اما عالی. آگیره، خشم پروردگار فوق‌العاده و هیپنوتیزم‌کننده است.

یک توصیه، شاید بی‌معنی: داستان درک است، هر چند با سرعت طبیعت پیش برود. نه آنقدرها که مثلاً بری لیندون تنبل است، اما این حساب کاملاً آگاهانه است. در صورتی که آن شات اولیه بلافاصله شما را اغوا نکرد، چند لحظه به آن فرصت دهید تا ادامه دهید.

من برای چند سال آگاهی قابل توجهی از آگیره، خشم پروردگار آلمان غربی داشتم، عمدتاً از طریق دیدن تصاویری از آن، و در نظر گرفتن آن در کتاب 1001 فیلمی که باید ببینید قبل از اینکه به سطل لگد بزنید، هر وقت بالاخره احساس می کردم خیلی بهتر می شدم. با هماهنگی ورنر هرتزوگ (فیتزکارالدو، نوسفراتو خون آشام، مرد گریزلی) فرصت تماشای آن را پیدا کردم. اساساً در شانزدهمین سال، در سال 1560، دهه‌ها پس از نابودی قلمرو اینکاها، لشکرکشی اسپانیایی متشکل از فاتحان بی‌قلب کوه‌های پرو را ترک می‌کنند. گروه تحت فرمان گونزالو پیزارو (الخاندرو رپولس) و Wear Lope de Aguirre (Klaus Kinski) به عنوان نفر دوم هستند. آنها به دنبال طلا و ثروت از جریان آمازون پایین می روند، با این حال سفر به سرعت خطرناک تر است و زمانی که آگویر بی رحم و دیوانه پیشگام گروه را کنار می گذارد، فداکاری ضعیف می شود. آگویر دلبسته است و اغلب به ثروت فکر می کند، او گروه را در یک جستجوی احتمالاً بی وقفه و بیش از حد برای "شهر طلایی" گمشده الدورادو هدایت می کند، دیوانگی او و آب و هوای غیر دوستانه نشان می دهد که این ماموریت فقط با ناامیدی به پایان خواهد رسید. و محو کردن علاوه بر این، سیسیلیا ریورا در نقش فلورس، روی گوئرا در نقش ستوان ویر پدرو دی اورسوآ، هلنا روخو در نقش اینز، دل نگرو در نقش خواهر و برادر گاسپار د کارواخال، پیتر برلینگ در نقش ویر فرناندو دگوزمان، آرماندو پولانا در نقش آرماندو، دانیل آدس در نقش پروچو و ادوارد رولند حضور دارند. اوکلو هرتزوگ عادی کینسکی فیلم را به عنوان رهبر سرکش و بی بند و باری اداره می کند که اقدامات لازم را برای به دست آوردن آنچه که نیاز دارد انجام می دهد، داستانی سرراست از یک سفر هدفمند به سبک میانسالی است، با یک ویژگی حیرت آور در مواقعی، در عین حال با بیابان و جویبار. این یک بررسی باشکوه است، اعتراف می‌کنم که گاهی اوقات کمی دنبال می‌کردم، اما اهمیت کلی را دریافت کردم، این یک نمایش دوره‌ای قابل تماشا است. عالی!

رقبای زیادی برای فیلم جناح برتر وجود دارد - ما در کل انتخاب های برتر خود را داریم. "Aguirre" باید به این شکل باشد که در رکوردهای بیشتر مردم قرار دارد. روایت یک لشکرکشی سرنوشت‌ساز از فاتحان بر روی رودخانه‌ها و در میان بیابان‌های غیردوستانه آمریکای جنوبی، که توسط طعمه‌ی الدورادو افسانه‌ای هدایت می‌شود، فیلم با سرعتی توهم‌آمیز به‌عنوان پیشرفتی در گرفتن عکس‌ها پیش می‌رود: سفر به مسیرهای تیز کوهستان آند، پانتون چوبی که در گردابی گرفتار شده است، زنانی شیک پوش مخملی که در باتلاق‌های بیابان روی صندلی‌های وسیله نقلیه آورده شده‌اند.

کینسکی در معروف‌ترین شغلش (به هر حال برای یک جمعیت در سراسر جهان)، کل فیلم را دست نخورده نگه می‌دارد. . این به این معنا نیست که او کار زیادی انجام می دهد - معمولاً در مورد لگد زدن سربازان خود یا اخم های بدخواهانه در پوشش گیاهی فراتر قدم می گذارد. با این حال، او یک اراده و انرژی شیطانی را به بهترین نحو منتقل می کند.

اما، با بیان این که در مورد کینسکی، شاید بیابان ستاره واقعی فیلم باشد. عظمت و نیروی طبیعت در نهایت نقشه های انسان را تحت الشعاع قرار می دهد و تمهیدات او را به بی نتیجه ای می کاهد.

فیلمی برای توانایی‌های طولانی برای تمرکز، بهترین چیز در دنیا نیست همه - بچه‌های نوجوان من آن را دوست نداشتند، و نه نیمه بهتر من. با این حال، در صورتی که یک ساعت و نیم بیش از حد وقت داشته باشید و آماده باشید که به خودتان اجازه دهید تا در چنگال شگفت انگیز آن خلاص شوید، آگیره، خشم پروردگار یک سفر طولانی گیج کننده را در تاریکی و آشفتگی طبیعت وحشی پیش خواهد برد و با شما خواهد ماند. مدتی بعد.

فقط یک نکته در مورد کیفیت فیلم: در طول سال‌های اخیر بارها آن را دیده‌ام، به‌طور پیوسته به صورت یک چاپ خش دار و دانه‌دار با رنگ‌های تمیز. بر این اساس به نوعی از فعالیت خود دور هستید. عصر قبل به اندازه کافی خوش شانس بودم که نمایش فیلم را در Arté، کانال عبارات فرانسوی، در چیزی که شبیه چاپی کاملاً بازسازی شده و بازسازی شده بود، دیدم. نتیجه یک تجربه غنی و کاملاً متفاوت بود.

آگیره، خشم پروردگار در به تصویر کشیدن فضای ذهنی فاتحان اسپانیایی در جستجوی الدورادو موفق است، با این حال این یادداشت در مورد فیلم واقعی نیست، بلکه در مورد چند واقعیت قابل تأیید در رابطه با لوپه دو آگویر است، که آگیره، خشم پروردگار آزادانه پیرامون او است. بر اساس.

کسانی که مشتاق مطالعه مطالب اثبات شده و واقعی تر در رابطه با ال تیرانو آگیره هستند، باید رمان آگویر-پرنسیپ د لا لیبرتاد میگل اوترو سیلوا را مطالعه کنند. آگویر یک فاتح باسک بود که به دنبال محبوبیت و ثروت به پرو رفت. او در آنجا با یک شاهزاده خانم اینکا ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد و به همین ترتیب در درگیری ساکساهوامان مجروح شد (به لنگیدن کینسکی در فیلم Aguirre, the Wrath of God توجه کنید). هیچ اقدام پیزارو در مناطق پایین‌تر آند پرو که فیلم به تصویر می‌کشد، منزوی نبود. در عوض، آگوئره در یک تعهد در کنار اورسو (رئیس تلاش) و دیگران برای جستجوی الدورادو فرستاده شد. با این حال، او متوجه شد که الدورادو وجود ندارد - این تلاش پوششی برای دولت بود. تا خود را از شر افراد شرور بالقوه ای مانند آگویر رها کند.

بنابراین در آبراه آمازون، آگیره "مانیفست آزادی" محبوب خود را اعلام می کند، که به وسیله آن همه پیوندها را با تاج اسپانیا قطع کرد و اعتراضاتی را در مورد نحوه رفتار فاتحان توسط ولیعهد اسپانیا پخش کرد. این به عنوان اولین بیانیه آزادی پس از مدتی در نظر گرفته می شود، تقریباً 250 سال قبل از سیمون بولیوار، که به طور تصادفی نیز منشأ باسکی داشت.

آگویر در بیابان آمازونی قاطی نمی شود. با این حال مسیر خود را به جزیره مارگاریتا در ونزوئلا می‌یابد، جایی که مستبد افراد را تهدید می‌کند و کارهای وحشتناک جدی انجام می‌دهد. بلافاصله، او به شهر Barquisimeto می رود، جایی که در نهایت او را به دلیل بی عدالتی دستگیر و اعدام کردند. طیف گسترده ای از افسانه های شناخته شده در ونزوئلا در رابطه با اعمال تکان دهنده آگوئره وجود دارد، و شخصیت آگوئره با شیطان، گارداجومو و دیگر شخصیت های اهریمنی که مادران به وسیله آنها فرزندان خود را به وحشت می اندازند، متناسب است.

هر فیلم هرتزوگ یک برخورد جذاب است و این یکی هم از این امر مستثنی نیست. قابل توجه ترین مولفه ها شیوه ای است که او در آن طبیعت و شخصیت اصلی خود را در فیلم Aguirre, the Wrath of God هایش به تصویر می کشد. برخلاف فیلم‌های رایج، طبیعت در فیلم Aguirre, the Wrath of God‌های هرتزوگ صرفاً مواد زرق و برق‌آمیز و تسکین‌دهنده نیست، بلکه مخفیانه و کاملاً جدا از نوع بشر است. هرتزوگ فیلم‌هایش را مانند خود طبیعت زمخت فیلمبرداری کرد. شاید همین ویژگی‌های شگفت‌انگیز باشد که فیلم او را از بقیه نویسنده‌های سینمای جهان جدا می‌کند.

مردان از همان روزی که معلوم شد او مهم است، به تلاش برای درک، بهره‌برداری و به چالش کشیدن طبیعت ادامه می‌دهند. برای این سیاره و طبیعت تا به امروز یک مشکل گیج کننده برای آنها باقی مانده است. در آگویر، هرتزوگ ما را به اواسط 100 سال شانزدهم در هسته بیابان می برد، جایی که گردهمایی عظیمی از مسافران اسپانیایی تلاش می کنند از طریق الدورادو، مکانی که به دلیل طلایی که از بالا تا پایین فیدرهای آمازون قرار دارد، نگاه کنند. این گشت و گذار با فاجعه ای همراه است زیرا تغییر محیط هزینه می برد، تقسیم غذا کوتاه است و مناظر منطقه ای دردسرساز و تهدیدکننده هند است. با این حال، در عین حال، این طبیعت نیست، بلکه هوسبازی و تثبیت انسانی است که بزرگترین تراژدی را به همراه دارد.

الدورادو به عنوان یک فریب، عملاً مانند توهم در بیابان، مورد خطاب قرار می گیرد. آگیره مقاومتی است که به فریبکاری تبدیل شد و مقدمه بدبختی شد و همه تلفات بی گناه را به همراه داشت. حضور کلاوس کینسکی دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت هرتزوگ در سراسر فیلم به‌عنوان قربانی پیچ خورده غالب است. آگیره، خشم پروردگار ساده ای نیست جز حکایت ناراحت کننده ای از بی ادبی های انسانی. جلوه های بصری خیره کننده کل بخش گشت و گذار را از فرصت استثنایی باز از راه دور تا پایان شکستن آن مثال زد. صحنه ای که آگویر در صحبت با حضور میمون ها روی پانتون می گوید: "من از خشم خدا هستم"، عکس فوری بسیار عالی از ناسازگاری است. انسان به مرحله نخستی های خود بازگشته است و به نخستی ها گرایش دارد.

فقط هرتزوگ است. می تواند این کار را انجام دهد. در حین مطالعه کتاب "هرتزوگ در مورد هرتزوگ"، متوجه شدم که زندگی او تقریباً مانند فیلم هایش گیج کننده و عادی است. این یکی دیگر از آثار هنری فیلم جدید آلمانی است. من نمی توانستم چیزی بخواهم. بیشتر از اینکه سعی کنید به آن امتیاز ندهید.

هرتزوگ آن چیزی نیست که من آن را یک رئیس "الهام گرفته" می نامم. او بیشتر صنعتگری است که نیاز به "الهام بخشیدن" دارد.

آگویر، داستان یک فاتح که باید مانند کورتز باشد، واقعاً یک تلاش برای قمار است. تعداد زیادی از فیلم‌های پرطرفدار ضمانت رویارویی با چالش‌ها را تضمین می‌کنند، هر چند تعداد کمی واقعاً چنین کنند. با توجه به این واقعیت که هرتزوگ جرات دارد، این کار را انجام می دهد.

من وارد نمادگرایی و مکانیک نمی شوم، به این دلیل که هرتزوگ در آن ها متخصص است. در مورد ادعای اولیه من، معمولاً دو الهام برای فیلمسازی بزرگ وجود دارد - "الهام" و "ساخت" (می توان "ساخت" را "عرق" در نظر گرفت). اکثر فیلم ها ترکیبی از این دو را دارند. هرتزوگ به طور قابل ملاحظه ای بیشتر به سمت توسعه و تعریق میل می کند.

این نوار را بالاتر می برد. در چنین مواردی، انبوهی از مردم بیشتر به جزئیات نگاه می کنند. رئیس باید "پری میسون" باشد که همه اینها را کنار هم بگذارد. چیزی که این "ریسک پذیری" را می سازد روش شناسی هوشمندانه هرتزوگ است. به احتمال زیاد این توضیح واقعی او و کینسکی است. شخص، "آگویر"، در نیاز به شبیه شدن به کورتز و تمرکز بر دختر کوچکش، الهام‌بخشی را منتقل می‌کند. ما می دانیم که در این شرایط آب و هوایی برای دخترش عاقبت خوبی نخواهد داشت، و این یک اتفاق ماوراء طبیعی است که او تا زمانی که این کار را انجام می دهد. من فکر نمی‌کنم این یک اسپویلر باشد.

اما، الهام‌بخش طبیعت وحشتناک و عذاب وجدان او منطقی نیست. او یک "اراذل" است. کل داستان به وضوح با توجه به دیدگاه شخصیت های مختلف روایت می شود. او به خاطر روح پلیدی که در چشمان آنهاست دیده می شود.

کسانی که دوران کودکی را در سرپوش تجربه کرده اند، متوجه می شوند که افرادی مانند آگویر وجود دارند. با فرض اینکه سعی کنید چنین افرادی را ببینید، محو خواهید شد، یا تقریباً نابود خواهید شد. چنین افرادی هیچ الهام واقعی ندارند. آنها واقعاً انتظار دارند که محو شوند. شاید آنها فکر می کنند که باحال است. شاید آنها فکر می کنند که آنها را پیشگام می کند. سعی نکنید آن را در نظر بگیرید. به سادگی از آنها دوری کنید. در آوردن. سعی نکنید مردی مانند آگویر را درک کنید، وگرنه مانند افرادی که او را دنبال می کنند، به پایان می رسید، همانطور که آخرین تصویر نشان می دهد.

در سال 1560، گونزالو پیزارو، فاتح اسپانیایی که قلمرو اینکاها را شکست داده بود، چهل مرد را اعزام می‌کند تا به دنبال «الدورادو» معروف بگردند، که پذیرفته شده در جایی پایین در جنگل‌های بارانی که سرچشمه‌های آبراه آمازون را در بر می‌گیرد، بگردند. این حمله ناآماده توسط ویر پدرو د اورسوا (روی گوئرا) و نفر دوم او، ویر لوپه د آگویر متزلزل (کلاوس کینسکی در کار اسمی) با اشراف چاق و بی‌موثر ویر فرناندو د گوزمان (پیتر برلینگ) هدایت می‌شود. به عنوان یک نماینده تاج اسپانیایی پشت سر گذاشت. خواهر و برادر گاسپار د کارواخال، که متعهد به انتقال بیان خدا به ناروان هستند، و هلنا روخو، بانوی ویژه اورسو و فلورس، دختر آگویر، با مبارزان همراه هستند. تا حدودی، خانم‌ها به توهم کل کمپین می‌پردازند، زیرا حضور آنها مستلزم کشیدن یک گاری به پایین گذرگاه‌های شیب‌دار آند، از میان بیابان انبوه، و در نهایت نصب پانتون متزلزل است. منظره و فیلمبرداری فوق‌العاده است، به‌طور قابل‌توجهی صحنه ابتدایی بخش همیشگی مردان با لباس‌های سنگین و بردگان اینکا که مسیر خود را در یک مسیر غیرقابل تصور پلکانی (که در Huayna Picchu در پرو ضبط شده) می‌پیچند، با توپ، اسب‌سواری و گاری که قبلاً ذکر شد، مشکل دارند. . کینسکی (که ممکن است به اندازه شخصیتش لوس بوده باشد) مانند آگویر عالی است: وحشتناک و جدی است، با پشت برگرداندن و یک پایش غیرقابل انعطاف قدم می زند، انگار که بدنش اساساً به اندازه مغزش نامتعادل است. گزارش‌های تنش بین سرگرم‌کننده بی‌ثبات و رئیس ورنر هرتزوگ، مانند داستان‌هایی درباره حمله کینسکی به افراد تیم (به یاد می‌آوریم که یکی از آنها را برای دست شلیک می‌کند) رشد می‌کند. فیلم دارای عکس‌های فوری از نقد بی‌هراس امپریالیسم است، چون گوزمان، به‌طور نامنظم روی یک پانتون در حال فروپاشی حرکت می‌کند، با تنبلی دستش را تکان می‌دهد و پرونده‌اش را به تمام سرزمین‌هایی که در آن شناور هستند نشان می‌دهد. آخرین صحنه‌ها که به طرز ماهرانه‌ای توسط هرتزوگ هماهنگ شده‌اند، که در آن آگویر، که در حال حاضر خود را «خشم خدا» می‌سازد، در حال فرمانروایی بر انبوهی از میمون‌ها افسانه‌ای است. صرف‌نظر از دارایی‌های محدودی که تهیه‌کننده و گروهش در دسترس هستند، داستان و خلقت آن باشکوه است، با یک بازیگر باورنکردنی که توسط نمادگرایی دوست‌داشتنی و ترکیب موسیقی پشتیبانی می‌شود. قابل مقایسه با «فیتزکارالدو» 1982، حماسه دیگر هرتزوگ و کینسکی در تثبیت خیالی در بیابان های آمریکای جنوبی است.